سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تنها ما در
‍نمیدانم امروز چند شنبه است مادرم میگوید :شنبه .... اما باورم نیست .از رهگذران می پرسم میگویند:یک شنبه... باز باورم نیست به دلدار می رسم از او می  پرسم  میگوید:یک شنبه باورش دارم........ پس یک شبانه روز را گم کرده ام...... گویا خواب بوده ام... تنها مادرم نخواست دیوانه شوم.
+ نوشته شـــده در شنبه 87/6/9ساعــت 2:36 عصر تــوسط آفرینش | نظر