سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خاک جنوب،خاک عشق

اندفعه سلامم خیلی فرق داره

دارم میرم یه جایی که یه عده م_____رد ، عشق پاک و مقدسشون رو انجا یادگاری گذاشتند.از همه چیز گذشتند و به همه چیز رسیدند.

عازم سفری ام که خیلی  شناختنش لیاقت میخواد،نمیدونم لیاقت دارم برم یا نه؟؟؟

 دارم میرم جنوب.خیلی برام سنگینه، میرم پا بذارم روی خاکی که یه عده نامرد گل های لاله یه ملت رو روی زمین پرپر کردند.میرم عشق واقعی رو بفهمم،طعم یه عشق واقعی رو بچشم.  روی خاکی پا میذارم که زیرش هزارها پلاک و استخوان نشون مردای این روزگار رو داره. خیلی قدرت میخواد رفتنش.

از همتون میخوام فقط دعا کنید لیاقت و معرفتش رو داشته باشم

لحظه ای بود و بودیم لحظه ای دگر اگر باشد  


+ نوشته شـــده در چهارشنبه 87/11/16ساعــت 8:19 عصر تــوسط آفرینش | نظر
خط خطی من

همه ما راحت حرف میزنیم ولی نوشتن خیلی حرف ها برای ما سخته اما تو بنویس تا یادت بماند که نوشته ها رد پای توست.فردا که برگردی و نوشته هایت را بخوانی به یاد اوری که از کجا رد شدی و چطور قد کشیدی.

این روزها ادم ها سرشون شلوغه ،بعضی ها حوصله خدا رو هم ندارند ،حالشو نمی پرسند!براش نامه نمی نویسند،ثانیه ها و ساعت هاشون رو باهاش تقسیم نمیکنند.

خدایا من همونم که وقت و بی وقت مزاحمت میشم ،همونی که وقتی دلش میگیره میاد سراغت.همون که همیشه دعاهای عجیب و غریب میکنه و چشم هاش و میبنده و میگه :من این حرف ها سرم نمیشه باید دعاهایم رو مستجاب کنی. حالا هم مثل همیشه دارم باهات حرف میزنم اندفعه خیلی خراب تر از همیشم، خیلی نیاز به کمکت دارم، میدونی دارم چی میگم.میدونی که اصلا حالم خوب نیست پس دستم رو بگیر. شدیدأ به یه معجزه نیاز دارم.

التماس دعای اندفعه ام خیلی بدجوره

لحظه ای بود و بودیم لحظه ای دگر اگر باشد


+ نوشته شـــده در جمعه 87/11/11ساعــت 10:53 صبح تــوسط آفرینش | نظر