وبلاگ :
آفرينش
يادداشت :
خانه دوست كجاست...
نظرات :
4
خصوصي ،
11
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
كوثر 1
کسي نفهميد
که قدمهاي سست پدر بزرگ تاک پر بار خانه را
از ريشه خشکاند!
گلوله ي حک شده در سرش
حس پرواز را سوزاند!
عيد بي پدر بزرگ
مثال دستي بي بخشش بود
چگونه ايوان کاهگلي را بهانه کنم
وقتي که سقف سبز بام
به زردي نشست
و عيديم را پروانه ها
از لابه لاي الوار پوسيده ربودند!
مرگ در دالانهاي تنگ اين خانه
چمبره زده
ويکي بود يکي نبود قصه ها را
قيچي مي کند!
فصل کودکي
از روي پله هاي سيماني سر مي خورد!
جواني
در زنجير و تسبيح قد مي کشد!
پيري
از بو دادن برنج و گندم طفره مي رود
نه پدر بزرگ
دو رياليت ديگر کفاف بستني نمي دهد
و اسکناسهاي مچاله ات
سنبل و سيب به خانه نمي آورد !
اين خانه بي پدر بزرگ
مثل کتابي ست
که شيرازه ندارد!